سوتی های روحانی در دیدار با خانواده شهدا
- ۰ نظر
- ۰۵ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۸
ن راه پیش داریم ، ن پس
رضا به داد ما برَس
زندگی مون پر از مگس
رضا به داد ما برَس
خسته و وامانده دلم ، همش اسیر واهمس
رضا به داد ما برَس
تو این قفس اسیرم و نگام به سوی پنجرس
رضا به داد ما برَس
تو حرمت پر زدنام انگار دیگه یاد تو نیست
بابا ! اینم ، همون یرس(یارو) ،
رضا به داد ما برَس....
کاری از صفا سوتی
من هنوز،
گاهی،
یواشکی خواب تو را می بینم ،
یواشکی نگاهت می کنم ،
صدایت می کنم ...
بین خودمان باشد ،
اما من هنوز ...
یواشکی دوستت دارم !
(ناظم حکمت)
طفل میگرید چون راه خانه را گم میکند
چون نَگِریَم من..! که صاحبخانه را گم کردهام؟!
شقایق گفت با خنده : نه تب دارم ، نه بیمارم !
اگر سُرخم چنان آتش ، حدیث دیگری دارم
!
گلی بودم به صحرایی ، نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز ، نشان عشق و
شیدایی
یا دست رفاقت نده و دست نگهدار
یا تا تَهِ خط ، حُرمتِ این دست نگهدار
وسط کوچه ها مانده ام تنها
با من انگار خانه ها قهرند
آااااای بن بست های تو در تو
دوستانم کجای این شهرند ؟؟
........